دوستی های قبل از ازدواج خوب است یا نه؟

دوستی های قبل از ازدواج خوب است یا نه؟

دخترها تصور می‌کنند که طرز فکر پسرها مانند آنها می باشد و همین طور برعکس.

اساس ارتباط دوستی شناختن طرز فکرها ی جنس مخالف در مواجه شدن.

با وقایع و اتفاق ها می باشد تا بتواند از این تجربه در زندگی مشترک خود استفاده کنند.

اما این اصل گمشده در ارتباط دوستی دختران و پسران می‌‌باشد.

دوستی های قبل از ازدواج خوب است یا نه؟
دلیل دوستی دختر و پسر

دختران فکر می‌کنند که پسرها تشنه احساسات می‌باشند .

و پسرها هم فکر می کنند که دخترها احتیاج جنسی فراوانی را دارا می باشند.

برخی اوقات دختران و پسران داخل ارتباطی می‌شود که رسمی شدن آن مورد شک می باشد.

پسر موقعیت ازدواج را دارا نمی باشد یا اساساً آماده بودن روحی برای این کار را احساس نخواهد کرد.

و بر عکس دختر در سن ازدواج می باشد و این ارتباط را به چشم خواستگار مشاهده می‌کند.

    امکان دارد آغاز شدن دوستی با هدف ازدواج صورت گیرد.
    و دختر و پسر مایل باشد مدتی را به شناخت یکدیگر برسند.
    و در آخر تصمیم بگیرند که به درد ازدواج با یکدیگر خواهند خورد یا خیر.

در هر کدام از این حالت‌ها آشنا شدن طولانی مدت رخ خواهد داد که سر انجام آن مبهم می باشد.

حقیقت این می باشد که مردان و زنان در دوران آشنایی فرق های عمده ای را دارا می باشند.

که موجب سوءتفاهم بزرگ میان آنها خواهد شد.
رابطه جنسی قبل ازدواج

مردان می‌توانند بدون آنکه به ازدواج کردن فکر کنند داخل رابطه با جنس مخالف خود بشوند .

ولی زنان معمولا معطوف به ازدواج می شوند و به ازدواج فکر خواهند کرد.

یکی از پدیده های حساس و همینطور خطرناک می باشد.

که در دنیای امروز دختران جامعه را به تهدید کردن می‌پردازد.

در سال های اخیر پدیده ازدواج در جامعه متعدد و حتی کشور ما تغییر پیدا کرد.

و شکل و رنگ متفاوت تری نسبت به زمان گذشته به خود گرفته است.

به صورتی که برخی اوقات موجب به هم خوردن ضوابط عقلی و همینطور فرهنگی و مذهبی خواهد شد.

    این تحول به خاطر دارا بودن ظاهر فریب دهنده خود سرمشق های نابهنجار .
    و نادرستی را برای نسل‌های جوان معرفی خواهد کرد .
    که متأسفانه بیشتر جوانان به دلیل دارا نبودن تجربه.
    و همینطور اطلاعات کافی خواسته یا ناخواسته جذب آن می‌شوند .
    و شکستها و صدمه های جبران ناپذیری را در زندگی خود متحمل خواهند شد.

دوستی بی هدف قبل ازدواج

پرداختن به دوستی با جنس مخالف قبل از ازدواج با هدفهایی در بین جوانان انجام می‌شود .

یعنی هر دو جنس برای دست پیدا کردن به احتیاج ها.

و خواسته های خود به صورت فاحشی  دارای فرق می باشد که داخل این نوع ارتباط خواهند شد.

آن چیزی که بیشتر پسرها را وارد چنین ارتباطی خواهد کرد.

معمولاً جنبه جنسی رابطه با جنس مخالف می باشد نه صرف تامین کردن احتیاج های عاطفی .

و جنسی این یعنی پسرها به خاطر کنجکاوی و غریزه علاقه دارند.

که با جنس مخالف به خاطر محک زدن مقدار جذاب بودن جنسی خود به نظر آنها ارتباط دوستی برقرار کنند.

و معمولا مواظب می باشند که احساسات خود را درگیر این گونه مسائل نکنند .

به دلیل اینکه از قبل این را می‌دانند که این ارتباط گذرا می‌باشد و به زودی به اتمام می‌رسد.

     ولی این تنها علت پسرها برای دوستی نمی‌باشد .
    بلکه گاهی اوقات پسرها به خاطر ارتباط جنسی و تجربه جنسی.
    اقدام به چنین ارتباط دوستی با دختر ها انجام می دهند.
    و هدف اصلی آنها دست پیدا کردن به لذت جنسی می باشد.

روابط جنسی قبل ازدواج

از طرف دیگر پسرهایی می‌باشند که قصد ازدواج دارا نمی باشند .

و یا اینکه امکانات و موقعیت ازدواج برای آنها فراهم نمی باشد.

ولی طالب برقرار کردن ارتباط های طولانی مدت و به صورت پنهانی .

و احساسی با دختر ها می باشند تا از طریق آن خلأ موجود در مسیرشان.

را در یک ارتباط دوستانه با یک یا چند دختر به پرکردن بپردازند.

و برای انجام دادن این کار از دادن قول ازدواج هم هیچگونه تردیدی ندارند.

برخی اوقات به کمبود ارتباطات در فضاهای خانوادگی موجب جذب شدن پسرها .

به طرفین به نوعی ارتباط پنهانی خواهد شد.

در قشر بسیار معدودی به خاطر شکست در ارتباط عاطفی قبلی که موجب آشکار شدن .

حس انتقام‌جویی در شخص شده هدف اصلی از برقرار کردن رابطه انتقام گرفتن از جنس مخالف می باشد.

 

منبع : دوستی های قبل از ازدواج


با همسرم مشکل دارم

شاید این را شنیده باشید که اشخاص متاهل در برابر اشخاص مجرد از سلامت جسمی و روانی بیشتری برخوردار می باشند.

ولی اختلاف های زناشویی موجب می‌شود که سلامت زن و شوهر هم به خطر بیفتد و اگر دارای ازدواج بدی می باشید.

نقش استرسی که دچار آن می باشید را دست کم نگیرید.

و اگر ارتباط روزانه شما پر از استرس و همینطور دعوای یا بی محلی به همسرتان می باشد.

هر روزه سلامت شما در خطر قرار خواهد گرفت.

و بعضی ها نمی توانند در این استرس ناشی از مشکل های ارتباطشان مقابله  کنند.

با همسرم مشکل دارم
استرس ناشی از مشکلات

به طور مثال :

    در مواردی که یکی از طرفین بدون احساس همدلی نسبت به همسرش می باشد.
    یا خشونت جسمی نسبت به او انجام میدهد.
    ولی در اغلب زوج ها و امید داشتن به غلبه بر این استرس موجود می باشد.
    حتی اگر سالها هم از یکدیگر دلخور باشند و به یکدیگر صدمه رسانده باشند.

مطالب و مقالات سایت ” مشاوره خانواده” توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان تهیه و پشتیبانی شده است.

پنج مورد از این عادت هایی که در ازدواج های بد موجود می باشند .

و چگونگی غلبه کردن با آنها شامل موارد زیر خواهد شد:
ازدواج های بد

هر زوجی که با چالش‌هایی مواجه می باشد ولی اگر در رابطه با این مشکل ها با همسر خود گفت و گو نکنید.

تنش ناشی از این اختلاف زناشویی و ایجاد فاصله بین شما بیشتر خواهد شد .

و اشخاصی که در خانواده‌های شما بزرگتر می باشند.

    در رابطه با بیان کردن مشکلات شان با اطرافیان به آسانی باهم دیگر رابطه برقرار کرده اند.
    و به آسانی می‌توانند به ‌نحوی سازنده با همسر خود گفت و گو کنند.
    ولی بیشتر اشخاص در زمان کودکی این توانایی های ارتباطی را یاد نگرفته اند .
    و احتیاج به ابزارهایی دارا می باشند تا بتوانند در مورد مسئله های حساس به روش ایمن صحبت کنند.

 برطرف کردن این مشکل

توانایی های ارتباطی خود را بهتر کنید و برای این کار می توانید کتاب هایی که در این رابطه نوشته شده است.

آن را مطالعه کنید و مشاوران ازدواج هم یک گزینه خوب دیگر می باشد و البته باید به این نکته توجه کنید .

که مشاور ازدواج را مورد انتخاب قرار دهید که بتواند به صورت موثری مهارت‌ها و توانایی‌های ارتباطی را به شما یاد دهد.
 به صحبت‌های یکدیگر گوش نکردن

بیشتر اشخاص می‌خواهند که حرف‌های آنها شنیده شود.

ولی همسران در ازدواج‌های دچار مشکل اغلب به طرز صحیح و موثر به همدیگر گوش نمی کنند.

و وقتی که درست به حرف ها و صحبت های همدیگر گوش نمی‌دهیم.

با شنیده شدن یک کلمه تحریک خواهیم شد.مشکل داشتن با همسر

و از ادامه دادن بحث دوری خواهیم کرد و وقتی که فردی حرفش شنیدن نخواهد شد.

    این احساس را می کند که در رابطه با خصوصی‌ترین قسمت های خود با دیگری سهیم نخواهد شد.
    به دلیل اینکه نمی خواهد در معرض صدمه قرار بگیرد.
    وقتی که آنها شنیده می شوند مکالمه های عمیق تری را انجام می دهند.

 برطرف کردن این مشکل

با همسر خود به این توافق برسید تا در نوبت های 3 تا 5 دقیقه بدون قطع کردن صحبت های دیگری.

با یکدیگر گفت و گو کنید و به صحبت های یکدیگر گوش بدهید.

و وقتی که شنیدن را آغاز می‌کنید دیدگاه تازه ای از همسر خود کسب خواهید کرد.
مقصر دانستن همدیگر

در ازدواج هایی که اشخاص درگیر مشاجره های برطرف نشده و دلخوری های سرکوب نشده می‌باشند .

اغلب در عوض اینکه مسئولیت خود را بپذیرند همسر خود را مقصر خواهند دانست.

و مقصر دانستن شخص مقابل مشکلی را برطرف نمی‌کند و تنها با این کار اختلاف ها افزایش پیدا خواهد کرد.
برطرف کردن این مشکل

تلاش کنید که مسئله های اساسی را که به طور حقیقی که بر سر آن جنگ و دعوا دارید .

به  پیدا کردن بپردازید به طور مثال آیا این احساس را می‌کنید که صحبت‌های شما شنیده نخواهد شد .

و در رابطه با عشق و احترام همسرتان قرار نمی‌گیرید.

    اگر در پیدا کردن این مسئله های اصلی مورد اختلاف دچار مشکل می باشید.
    از خودتان این سوال را بپرسید که این اختلاف چه چیز و چه افرادی را به یاد شما خواهد آورد.
    هنگامی که متوجه شدید چه چیزی عامل این اختلاف می باشد.
    می توانید سرمشق های فکری و برخوردی خود را به تغییر دادن بپردازید.

با همسرم مشکل دارم1

منبع :مشکل داشتن با همسر


اختلال بیش فعالی کودکان

در مورد اختلال بیش فعالی کودکان یک رخداد واقعی را برایتان تعریف می کنم و سپس راه حل ارائه می دهم.

ماهان دومین فرزند من بود، بدین ترتیب تنها کسی که می توانستم ماهان را با او مقایسه کنم، خواهر بزرگ ترش بود.

من با خودم فکر می کردم که پسربچه ها باید همینطور باشند.

همواره در حال عجله، همواره پرتحرک و بی قرار و بدون ملاحظه نسبت به خطرات اطراف.

مثلا وقتی با او به خرید می رفتم در یک چشم برهم زدن وسط خیابان می دوید.

یا وقتی که مشغول حرف زدن با آشنا و همسایه ای بودم همواره بی قرار بود و به شخص رو به روی من لگد میزد!

اعتراف می کنم که حتی وقتی به مسافرت می رفتیم خسته تر از روزهای عادی بودیم چون باید تمام حواسمان روی ماهان و مراقبت از او متمرکز می شد.

چهار سالش که شد او را به کودکستان بردیم.

هنوز بخاطر دارم که مربی اش در پایان همان روز اول سراغ من آمد و گفت: پسرتان کمی شیطان است، اینطور نیست؟
اختلال بیش فعالی کودکان در مدرسه

ما دو کودکستان دیگر را نیز امتحان کردیم اما در هیچ کدام از آنها بیش از دو هفته دوام نیاورد.

در مدرسه نیز هر هفته یکی از معلمانش پیغام می دادند که می خواهند با من صحبت کنند.

آنها می گفتند که ماهان نمی تواند بیش از 2 دقیقه روی نیمکت آرام باشد.

چیزی که مرا ناراحت می کرد این بود که او مرتبا گریه می کرد که معلمان و دانش آموزان دیگر از او متنفرند…

همچنین کم توجهی شدید و مشکلش در حفظ تمرکز روی کارهای درسی و صحبت های معلم موضوع دیگری بود که باعث مشکل در یادگیری اش می شد.

در نهایت با کمک معلم و روان شناس مدرسه و مشورت آن ها، تصمیم گرفتیم که درمورد شرایط ماهان از یک متخصص کمک بگیریم.
ویژگی های کودک مبتلا به بیش فعالی چیست؟

    تحرک بیش از حد: مثلا اغلب روی صندلی وول می خورد و بی قرار است. یا اینکه در جایی که انتظار می رود بنشیند مثلا در مدرسه، صندلی را ترک می کند.

بیشتر مواقع  در حال حرکت است از در و دیوار بالا می رود، اغلب زیاد حرف می زند.

    از تحمل انتظار برای بوبت ناتوان است، در رعایت نوبت هنگام گفتگو مشکل دارد و حرف دیگران را قطع می کند، قبل از اینکه سوال تمام شود جواب می دهد.
    به راحتی حواسش پرت می شود و در تکالیفی که در آن تمرکز ذهنی پیوسته لازم است مشکل دارد مثلا تکالیف مدرسه یا بعضی تکالیف خانه.
    بیشتر اوقات بعد از اینکه رفتار بدی نشان می دهد پشیمان می شود و می گویید دست خودم نیست.
    در مدرسه پیشرفتی ندارند و به علت ناتوانی در یادگیری اغلب از مدرسه فرار می کنند یا اخراج می شوند.
    در بزرگسالی معمولا از لحاظ شغلی دچار بی ثباتی می شوند، در ساز مان دهی، مدیریت زمان، تنظیم اهداف مشکل دارند.
    به صورت پرتکرار وسایل خود ( مثلا لوازم تحریر ) را گم می کنند (به علت حواس پرتی و عدم تمرکز).
    سن شروع این اختلال همیشه از دوران کودکی و شیرخوارگی است.

 

منبع :بیش فعالی کودکان


نکات مهم برای تدریس به کودکان

دروس ضروری برای شروع آموزش به کودکان بسیار خردسال- و چگونگی انجام آن

 به عنوان والدین، مهارت های بسیاری وجود دارد که ما نیاز داریم و می خواهیم که به کودکانمان آموزش دهیم. اغلب ما بر موارد پایه ای مانند آموزش دادن به کودک که چگونه به تنهایی خودش غذا بخورد و یا لباس بپوشد، چگونه بند کفشش را ببندد، چگونه حساب کند، بخواند و یا بنویسد شروع می کنیم. با این همه، مهارت های پایه ای وجود دارند که برای کودکان ما ضروری هستند تا بتوانند هر چه بیشتر مستقل شوند. اما همانگونه که ناتالیا دنیلز، روانشناس کودک، مطرح می کند، همانطور که ما به کودکانمان مهارت های عملی را یاد می دهیم، ممکن است دیگر مهارت هایی را که به همان اندازه از اهمیت برخوردارند را فراموش کنیم مانند هوش عاطفی. “کودکان همواره به همراه همدلی، عطوفت و مهربانی متولد نمی شوند. این مهارت ها بایستی به آنها یاد داده شود، پرورانده شود و رشد داده شوند. دنیلز همچنین می گوید که ما می توانیم بذر این مهرات ها را هر چه زودتر در زمان نوزادی در آنها بکاریم.

 

برای شروع دنیلز پیشنهاد می کند که به کودکان کمک کنیم تا برای احساسات خود عناوینی انتخاب کنند (از کم تا زیاد)و به آنها یاد دهیم چگونه اعمالشان بر دیگران تاثیر می گذارد. به عنوان مثال، شما ممکن است بگویید: “هر زمانی که اسباب بازی هایت را با دوستت به اشتراک بگذاری، او را خیلی خوشحال کرده ای” یا “زمانی که تو آن اسباب بازی را از او می گیری، ممکن است ناراحت شود”. سوم اینکه، به علت اینکه کمک به دیگران روشی قدرتمند برای ایجاد مهربانی است، به کودک خود یاد دهید تا کارهایی مانند نگهداشتن در برای دیگران و کمک به خواهر و برادرهایشان را انجام دهند. در ذیل شما دروس ضروری دیگری برای شروع آموزش به کودک خود، از همین الان می توانید ببینید و همچنین جزئیاتی در مورد نحوه ی انجام آن.

به کودک خود یاد دهید که او توانمند با صلاحیت است. به فرزند خود اجازه دهید تا کارهای بیشتری را خودش به تنهایی انجام دهد. دکتر جان دلفی، یک روانشناس بالینی و نویسنده ی کتاب”پدر و مادر در دسترس” و همچنین تهیه کننده پادکست “بهتر” به همکاری همسرش، می گوید این به این علت است که هر چه شما کار کمتری برای آنها انجام دهید، آنها به همان اندازه بیشتر یاد می گیرند که خمیرمایه شان چیست.

“این هدیه هم ارزشمند و هم قابل تعویض است. کودکان حس صلاحیت و شایستگی را تا آخر عمر حفظ خواهند کرد. دلفی والدین را به ، به چالش کشاندن کودکان برای انجام چیزهایی که به طور معمول انجام نمی دهند، تشویق کرده است- مانند انجام کارهای خشک شویی، شست و شوی ظروف، مشارکت در مکالمات بزرگترها در مورد سیاست و یا مذهب، حل مشکلات  کامپیوتری و حتی کمک به تعمیر موتور یک ماشین. “آنها را به این فضاها دعوت کنید. شما از آنچه که قادر هستند انجام دهند، شگفت زده خواهید شد”.

ناتالیا ون ریکورت، MSW، ACC، یک مددکار اجتماعی و مربی دوره های زندگی که در مربی گری ADHD و خانواده متخصص است گفته است که به کودکان خود یاد دهید احساسات خود را بفهمند و با آن کنار بیایند. والدین اغلب به کودکان خود می گویند آرام باش، درست رفتار کن یا بهتر رفتار کن و وقتی که کودکان به طرز اجتناب ناپذیری این کارها را انجام نمی دهند، خسته و دلسرد می شوند. “آنچه که کودکانتان به شما نمی گویند این است که آنها در مورد این که این چیزها واقعا به چه مفهومی هستند، هیچ ذهنیتی ندارند، چه برسد به اینکه این کارها را به مرحله ی عمل برسانند”. دوباره، به کودکتان لغاتی برای احساساتشان بددهی. اگر انها شروع به برون ریزی کنند، روی دو زانوی خود نشسته و به آنها بگویید “من می توانم ببینم که تو واقعا خسته هستی” یا “من می دانم که جدا ناامید شده ای” یک نمودار احساسات را زمانی که آرام هستند با آنها مرور کنید.

جنین هالوران، یک مشاور بهداشت روانی و بنیانگذار مهرات های مقابله برای کودکان، همچنین بر اهمیت آموزش در مورد احساسات تاکید می کند. کودکانتان را تشویق کنید تا تشخیص دهند که چه زمانی احساس شادی، و یا غم دارند “چه چیزی باعث وشحالی تو می شود؟ زمانی که چنین حسی داریف بدنت چه احساسی دارد؟ چهره ات چگونه می شود؟”.  هالورن، نویسنده کتاب کار مهارت های مقابله برای کودکان، همچنین گفته است که مطالعه کردن و تماشای تلویزیون فرصت های خوبی برای شناسایی احساسات هستند. ممکن است شما سوالاتی نظیر این بپرسید: “به نظر تو زمانی که این اتفاق افتاد، الینا چه احساسی داشت؟ اگر این اتفاق برای تو می افتاد چه حسی به تو دست می داد؟ در مورد چهره و بدن کوانتین چه فکری می کنی؟ در مورد احساسات او چه فکری می کنی؟”. به کودک خود مهرات های مقابله را آموزش دهید. اقدامات مختلفی را بر روی نمودار و کارت های فهرست قرار دهید به طوری که کودکتان اینها را آرامش بخش و یا لذت بخش بداند مانند انجام کارهای پرشی، یک برنامه تفریحی کوتاه، بازی با حیوانات خانگی، بیرون رفتن و گوش دادن به موسیقی. “زمانی که حس می کنید کودکتان زیاد از حد تحت تاثیر قرار گرفته و آشفته شد، او را ملزم کنید تا یک مهارت مقابله را برای بکارگیری انتخاب کند.

زمانی که کودکتان دچار آشفتگی می شود، ون ریکورت پیشنهاد می کند که بر آن چیزی که رفتارشان منتقل می کند و یا مهارتی که آنها کم دارندف تمرکز کنید. به عنوان مثال، زمانی که شما از آنها می خواهید تا اسباب بازی هایشان را تمیز کنند، ناراحت می شوند. شاید علت این است که آنها با انجام چنین کار بزرگی مواجه شده اند و هیچ سر نخی ندارند که چگونه می بایست شروع به این کار کنند.

اگر کودکتان کمی بزرگ تر است، می توانید با او در مورد این که چه چیزی باعث سختی تمیزکاری می شود و این که چه کاری ممکن است برای آسان تر کردن آن انجام داد، می توانید صحبت کنید و همچنین شما می توانید تقسیم کارها را به گام های کوچک تر مانند تمیزکاری قطعات در ابتدا و سپس جمع و جور کردن وسایل هنری را برای او مدلسازی کنید.تدریس به کودکان

همچنین آموزش به کودکتان برای کمک گرفتن ممکن است کمک کننده باشد- چیزی کهون ریکورت قبلا هم با کودک 2 ساله ی خود شروع کرده بود. زمانی که دختر او خسته می شود، او می گوید” لطفا کمک کن”. حالا زمانی که یکی از اسباب بازی های او زیر مبل می افتد، به جای اینکه دچار اشفتگی و یا عصبانیت شود، کمک می گیرد. کودکان اغلب زمانی که به کمک نیاز دارند، از کمک گرفتن خیلی خجالت می کشند و یا می ترسند، بنابراین، مهم است که به کودک خود اجازه دهید بداند که کمک گرفتن هیچ  موردی ندارد.

در نهایت، احساسات خود را هم برچسب گذاری کنید. هالورین می گوید ممکن است بگویید” من خیلی احساس خوشحالی می کنم چون …” و یا ” من کمی غمگین هستم به علت اینکه…”، زمانی که والدین احساسات چالش برانگیز زیادی دارند، می توانند نشان دهند که ایجاد تغییر در احساس چگونه ممکن است، مانند “من احساس عصبانی بودن می کنم، پس من قصد دارم یک جرعه آب خنک بخورم و کمی تنفس عمیق داشته باشم تا بتوانم آرام بگیرم”.

قانون طلایی را به کودکان خود یاد دهید. این قانونطبق نظر کاترین اوبرین، درمانگر خانواده و ازدواج در ساکرمنتو، کالیفرنیا، که والدین جدید را در مورد والد بودن راهنمایی می کند، همه چیز را از محبت تا همکاری و حتی بخشش در بر می گیرد. همچنین می گوید که این قانون اساسی است برای مکالمات ضروری مانند درک عدل و عدالت و ایجاد ارتباطات با دیگران. گام اول مدلسازی قانون طلایی برای خودمان است و اینکه با کوکانمان به عنوان والدین با احترام رفتار کنیم، به عنوان والدین ممکن است فکر کردن به خودمان صرفا در جایگاه والدین و آنها در جایگاه کودک، آسان باشد. اوبرین می گوید که”این روش یک افتراق و جدایی نامرئی بین ما و آنها ایجاد میکند. اما همه ما انسان هستیم و سزاوار این هستیم که با ما چنان رفتاری شود”.

منبع : تدریس به کودکان


9 تفاوت بین پذیرفتن و یا تحمل کردن همسر

ممکن است که شما در روابط عاطفی خودتان یک سری ویژگی های خاصی را در مورد همسر خودتان بپذیرید و در عین حال فقط وی را تحمل کنید.

البته این امر منجر به شناخت تفاوت های موجود مابین پذیرفتن و تحمل کردن می شود تا در نتیجه بتوانید مابین آنها تمایز قائل شوید.
9 تفاوت بین پذیرفتن و یا تحمل کردن همسر
پذیرفتن یا تحمل کردن همسر

کیو اولور[2] به عنوان موسس یک مرکز رابطه ای و نویسنده کتاب اسرار مربوط به زوجین خوشحال[3] گفته است که

    “زمانی که ما یک رفتاری را تحمل می کنیم، ما همچنان نسبت به آن رفتار عصبی، ناامید و متنفر هستیم. با این وجود در زمانی که همسرمان را می پذیریم، از تمام موارد منفی مربوط به وی چشم پوشی می کنیم – در این شرایط هیچ نوع عصبانیت، ناامیدی و تنفری وجود ندارد.”
    کیو اولور[2]

وی گفته است در زمانی که شما همسرتان را با تمام شرایطی که دارد می پذیرید، یا یک مورد خاصی را در مورد وی می پذیرید، این احساس را خواهید داشت که:

    “من این را به عنوان یک بخش کوچک از یک پکیج بزرگتر انتخاب کردم که شما می باشید. من به این نتیجه رسیدم که این مورد در رابطه با شما کارایی دارد و من این مورد را به عنوان یک بخش کلی از شما پذیرفتم و نمی خواهم که آن را تغییر بدهم.”
    کیو اولور[2]

برای مثال وی گفته است زوجینی که یک نفر از آنها ولخرج می باشد و طرف دیگر پس انداز کننده می باشد، مورد تحمل شده توسط فرد ذخیره کننده عبارت از خرج کردن خود بخودی و بی مسولانه می باشد، در حالیکه فرد ولخرج کننده، خساست و عدم توانایی بی اختیارانه را برای انجام دادن تحمل می کند.

از تحمل کردن به سوی پذیرش همسر

با این وجود، اولور بر روی زوجین کار می کند تا رفتار تحمل کننده را به یک رفتار مورد پذیرش تبدیل کند، و حتی بعدا از این شرایط قدردانی کند. وی بیان کرده است

    “زمانی که یک فرد می تواند رفتاری را در نظر بگیرد که تحمل می کند و نسبت به تبدیل آنها به یک مورد مثبت شناخت پیدا کند، در اینصورت زوجین می توانند تا مرحله فراتر از پذیرش پیشرفت کنند و از رفتار خودشان قدردانی کنند.
    اولور

    برای مثال، فرد ولخرج از رفتار همسر خودش در زمینه پس انداز کردن برای آینده و نگرانی برای امنیت قدردانی می کند، در حالیکه فرد پس انداز کننده نسبت به خود انگیخته بودن همسرش و لذت بردن از زندگی قدردان می شود.”
    اولور

در ادامه یک سری روشهایی بیان شده است که با استفاده از آنها نه تنها می توانید همدیگر را تحمل کنید، بلکه همدیگر را هم بپذیرید.
همسر خودتان را بر اساس شرایط و ویژگی هایی که دارد بپذیرید

هر شخصی دارای ویژگی ها و خصوصیاتی می باشد که ممکن است شما دوست نداشته باشید، ولی زمانی که شما یک فرد را می پذیرید، در واقع شما تمامی موارد “بد” و خوب وی را می پذیرید.

دکتر رمای دورواسولا[6] به عنوان یک روان شناس بالینی مجاز، استاد روان شناسی و نویسنده کتاب آیا باید بروم یا باید بمانم: نگه داشتن یک رابطه خودشیفتگی[7] معتقد است که

    “پذیرش باعث نمی شود که من بخواهم این مورد یک موضوع متفاوتی باشد.”
    دکتر رمای دورواسولا[6]

وی گفته است که:

    “در واقع پذیرش و عامل اصلی آن عبارت از ایده ای می باشد که در رابطه با خود شخص می باشد – و شما باید با این موارد متناسب باشید. همچنین ‘تحمل کردن’ دقیقا به این معنا نمی باشد که ‘من با طرز تفکر همسرم هیچ مشکلی ندارم’”.
    دکتر رمای دورواسولا

همسر خودتان را بر اساس شرایط و ویژگی هایی که دارد بپذیرید مشاور کوهمسر خودتان را بر اساس شرایط و ویژگی هایی که دارد بپذیرید مشاور کو
شما نیازهای آنها را می پذیرید

در یک رابطه مشخص، هر شخصی خواسته ها و نیازهای خاصی دارد و باید امیدوار باشند که موارد انطباق یافته خواسته ها و نیازها بیشتر از موارد بدون انطباق باشد.

به همین دلیل گفته می شود که برخی از خواسته ها و نیازها متفاوت خواهند بود و در این شرایط است که نگرش شما نقش مهمی را ایفا می کند.

دکتر الیزابت کوهن[9] به عنوان یک روان شناس بالینی گفته است که

    “تفاوت مابین پذیرفتن و تحمل کردن همسرتان بستگی به عواطف و تفکراتی دارد که در رفتار شما وجود دارد. هر دو مورد تحمل کردن و پذیرفتن از بیرون به یک شکل دیده می شوند.”
    دکتر الیزابت کوهن

    ” برای مثال، در صورتی که همسر شما در طول کل هفته با بهترین دوستان خودش باشد، شما می توانید بگویید که “فوق العاده است، امیدوارم خوش باشی”.
    دکتر الیزابت کوهن

این حرف وی هم می تواند به عنوان یک مورد پذیرش و هم به عنوان یک مورد تحمل کردن تفسیر شود.

همچنین دکتر کوهن بیان کرده است در زمانیکه همسر شما بیرون می باشد، ممکن است این تفکر را داشته باشید که

    “چه زمانی بر می گردد؟ دوست دارم که عجله کند. چرا آنها این برنامه را دارند؟”،
    دکتر الیزابت کوهن

یا ممکن است فکر کنید که

    “من خوشحالم که همسرم شانس بیرون رفتن و بودن در کنار دوستانش را دارد. من خیلی خوشحالم که همسرم در مورد نیازهایی که دارد با من صریح می باشد و من تنها شخصی نیستم که می تواند توجه وی را جلب کند و منجر به خوشحالی وی شود.”
    دکتر الیزابت کوهن

آیا متوجه تفاوت های موجود در دو حالت بیان شده می شوید؟
در مورد آنها قضاوت نکنید

هیچ فردی دوست ندارد که مورد قضاوت قرار داده شود و در صورتی که همسر خودتان را مورد قضاوت قرار دهید، آنها را از صمیم دل خودتان نخواهید پذیرفت. دکتر دورواسولا بیان کرده است

    “پذیرش، یک نوع تمایل بیشتر به کل نگر بودن و حتی شاید وضعیت دوست داشتن بیشتر می باشد. شما ماهیت واقعی شخص را شناسایی می کنید و در مورد وی قضاوت نمی کنید.”
    دکتر دورواسولا

همچنین در صورتی که شما صرفا وی را “تحمل کنید”، در این شرایط شما به صورت شدیدی با رفتار(های) وی مشکل خواهید داشت.

دکتر دورواسولا معتقد است:

    “این مورد یک مقداری از تجربه دندان شکن سگک سفید (منظور شرایط بسیار سخت و غیرقابل تحمل) می باشد و معمولا در شرایط بلندمدت کارایی مناسبی ندارد، چرا که خسته کننده و ناخوشایند می باشد.
    دکتر دورواسولا

    ممکن است که رفتارها و ویژگی های این افراد در زیر پوست شما قرار بگیرند و شما احساس ناراحتی کنید و یک آرزوی در حال پیشرفتی نسبت به متفاوت بودن وی در شما شکل خواهد گرفت.”
    دکتر دورواسولا

تفاوت های آنها را بپذیرد و تلاش نکنید که آنها را تغییر بدهید

آیا همسر خودتان را می پذیرید و یا تلاش می کنید که وی را تغییر دهید.

سندی وینر[10] به عنوان رئیس اداره محبت مربوط به آخرین ملاقات اولیه[11]  گفته است که

    “در صورتی که یک فرد رفتار نامناسبی داشته باشد و شما در هر صورت در کنار وی بمانید، شما همواره آن رفتار را تحمل خواهید کرد، و این شرایط در نهایت می تواند منجر به تنفر و اهانت شود.”
    سندی وینر

منبع : تحمل کردن همسر