نحوه تحمل کردن یک مادر خودشیفته

آیا شما با یک مادری زندگی می کند که قبل از توجه کردن و برآورده کردن نیازهای شما، در مرحله اول به نیازهای خودش اهمیت قائل می شود (یا قبلا با چنین مادری زندگی می کردید)؟

یک مادر خودشیفته، چه به صورت عمد و چه به صورت غیرعمد، آسیب قابل توجهی را به عزت نفس و شخصیت کودکش وارد می کند و به تعداد قابل توجهی از نیازهای فرزندش بی توجهی نشان می دهد.

با وجود آسیب هایی که ممکن است یک مادر خودمحور و خودبین به شما  زده باشد، شما همچنان می توانید تاثیرات مربوط به رفتارهای غیرعاطفی چنین مادری را از بین ببرید و به یک فرد قوی و دوست داشتنی تبدیل شوید.
1. این مورد را قبول کنید که هیچ وقت یک مادر واقعی نداشته اید.

یک مادر واقعی قبل از تامین نیازهای فیزیکی و عاطفی خودش، به نیازهای کودکش توجه می کند؛

با این وجود در صورتی که شما با یک مادر خودشیفته زندگی می کردید یا در حال زندگی کردن با چنین مادری هستید، در مرحله اول باید نیازهای او تامین شود.

سعی نکنید که دلیل ایجاد این شرایط را پیدا کنید. در برخی مواقع مادرتان خودش یکی از افرادی می باشد که والدینش خودشیفته بوده اند یا اینکه به نحو دیگری مورد سوء استفاده قرار گرفته است.

در سایر موارد ممکن است که مادر شما هنوز بالغ نشده باشد و این نکته را درک نکرده باشد که در دنیا علاوه بر خودش، افراد دیگری هم وجود دارند و باید به نیازهای آنها هم توجه شود.

در هر صورت، شما هیچ تقصیری در مورد شرایط پیش آمده ندارید.

به این موضوع فکر نکنید که “ای کاش مادر بهتری داشتم؟” به جای اینکار، به این موضوع فکر کنید که به چه نحوی می توانید چالش های پیشرو را حل کنید و یک احترام و قدردانی به خودتان قائل شوید که هیچ وقت از طرف مادرتان صورت نگرفته است.

فکر کردن به این موضوع که ای کاش یک مادر بهتری داشته اید، فقط منجر به دردناک تر شدن شرایط فعلی خواهد شد.

یک فرآیند ناراحتی واقعی را پشت سر بگذارید. شما در نهایت به این نتیجه خواهید رسید که مادرتان تغییر نخواهد کرد و یک مادری دارید که فقط به خودش و نیازهای خودش اهمیت قائل می شود.

یک زمانی را برای ناراحت شدن در مورد این شرایط در نظر بگیرید و بعد از آن تلاش کنید تا یک شرایط بهتری برای خودتان ایجاد کنید.
سعی نکنید که مادرتان را تغییر دهید
سعی نکنید که مادرتان را تغییر دهید
2? سعی نکنید که مادرتان را تغییر دهید.

شاید شما بر این عقیده باشید که در صورت داشتن یک برخورد بهتر با مادرتان یا داشتن یک پیشرفت کاری بزرگ و مهم، در نهایت مادرتان به شما توجه خواهد داشت و به شما افتخار خواهد کرد.

شما هیچ کار اشتباهی انجام نداده اید، ولی متاسفانه به دلیل وجود داشتن یک مادر خودشیفته در شرایط بدی قرار گرفته اید.

3? یک سیستم حمایتی مناسبی را برای خودتان درست کنید.

براساس سنی که دارید، سعی کنید که در کنار یک سری افراد علاقمند و دوست داشتنی قرار بگیرید که واقعا شما را دوست دارند و به رفاه و خوشحالی شما اهمیت می دهند.

در صورتیکه همچنان در خانه تان باشید، این فرد حمایت کننده می تواند دوستان، بستگان یا دوست دختر یا دوست پسر شما باشد.

در صورتیکه خودتان یک فرد بزرگسالی باشید و بچه هم داشته باشید، از عشق و علاقه آنها به عنوان یک ابزار استفاده نکنید.

در هر زمانیکه مادرتان شما را ناراحت کند (چنین مادرانی حتی فرزندان بزرگسال خودشان را هم اذیت می کنند) و بخواهید که به پیش بچه خودتان بروید.

سعی کنید که قبل از هر برخوردی با فرزند خودتان احساساتتان را کنترل کنید و یک برخورد مناسبی با فرزندتان داشته باشید.

در صورتیکه برخورد مادرتان با شما بر روی برخورد شما با فرزندتان تاثیرگذار باشد، نه تنها فرزندتان منظور شما را درک نخواهد کرد، بلکه همچنین ممکن است نگران صورت گرفتن شرایط مشابهی برای خودش باشد (که منجر به اذیت شدنش می شود).

در صورتیکه برای تامین یک محافظت از خودتان با مشکلی مواجه باشید.

سعی کنید از یک درمانگر آموزش دیده ای مشورت بگیرید که بتواند یک گروه حمایتی مناسب برای کودکان دارای مادران خودشیفته را به شما معرفی کنید.
از مادرتان جدا شوید

منبع : مادر خودشیفته


سوال از روانشناس

سوال از روانشناس:سوال 1:  من یکبار به ازدواج کردند پرداخته ام.

از ازدواج اول خود یک دختر دارا می‌باشم که با پدرش به زندگی کردن می‌پردازد.

و پدرش هم اجازه ی دیدن او را به من نمی دهد.

پس از سه سال با پسری به آشنایی رسیده ام و با یکدیگر فرار کردیم.

مدت 9 ماه می باشد که با یکدیگر به ازدواج کردن پرداخته ایم.

سوال از روانشناس
سوالات مشاوره از روانشناس

در روزهای اول شخصی مطلوب و با منطق به نظر می‌آمد.

ولی پس از مدتی متوجه شدم که دارای اعتیاد می باشد به او کمک کردم .

تا به ترک کردن بپردازد اما مجدد به سراغ مواد مخدر رفت.

الان همسرم به خاطر دزدی مدت 7 ماه می باشد که در زندان می باشد.

و معلوم شده است که 11 نفر از آن شاکی می باشند.

    خانواده همسرم از من درخواست کرده اند که از همسر خود به جداشدن بپردازیم.
    تصمیم گرفتن در رابطه با ادامه زندگی برای من خیلی دشوار می باشد.

دقیقاً نمی‌دانم باید چه کاری را انجام‌دهم؟

جواب:  مسیر مورد انتخاب شما برای زندگی کردن مسیر مطلوبی نمی باشد .

و اگر همینطور به ادامه دادن بپردازید زندگی خود را رو به تباهی خواهید برد.

مطالب و مقالات سایت “مشاوره ازدواج” توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان تهیه و پشتیبانی شده است.

    توصیه می‌کنم به آغوش خانواده خود بازگردید و در کنار آنها به زندگی کردن بپردازید.
    شما احتیاج دارید که خیلی مسائل را در رابطه با زندگی خود آموزش ببینید.
    به هر حال  شما یک مادر محسوب می شوید و خداوند این نعمت را برای شما ایجاد کرده است.
    در جایگاه خود باشید و برخورد خود را به اصلاح کردن بپردازید.
    تمام افراد دارای مشکل می باشند و درگیر مسئله های زندگی می باشند.
    ولی ما حق این را نداریم که پا روی شخصیت خود و همینطور فرزندان خود قدم بگذاریم.
    به شما توصیه می‌کنم یک بازگشت ایده آل و دارای قدرت به خانواده .
    و همینطور زندگی خود دارا باشید هر چند اگر با استقبال مواجه نشوید.

مشکلات ازدواج کردن

سوال2: حدود 5 ماه می باشد که به ازدواج کردن پرداخته ام.

همسرم شخصی می باشد  کاملاً بیخیال و بی فکر، بدون مسئولیت و احساس.

سرشار از کینه و غرور و  همین‌طور در رابطه با زن ارزش قائل نمی باشد.

چه از لحاظ مادی و از نظر جنسی و همینطور معنوی.

    تنها هنگامی با یکدیگر دوست می باشیم که به خرید می‌رود.
    هنگامی هم که با یکدیگر دارای درگیری و تنش هستیم.
    دریغ از خریدکردن  یک نان و خیلی خودخواه می‌باشد.

در زمان تعطیلات هم در تنهایی خود به سر می‌برد.

و به کارهای شخصی اش می‌پردازد و و با زن و همینطور زندگی خود کاری ندارد.

به همین خاطر این برخوردهای او من را خیلی عصبی و زودرنج کرده است.

جواب: هنگامیکه از صحیح بودن برخورد خودتان با همسرتان به مطمئن شدن نرسیده اید.

به سراغ برخوردهای نادرست ایشان نروید.

    درگیر شدن و تنش در زندگی مسئله خوبی محسوب نمی‌شود ولی حتما موجود می باشد.
    شما می‌توانید خیلی از احتیاج های همسر خود را به پیش بینی کردند پردازید و از قبل آماده باشید.

انگیزه های ازدواج کردن

لطفاً این دو مسئله را به رعایت کردن بپردازید:

    1.به حاضر جوابی کردن در پردازید.
    2.دعوا و تنش را کش ندهید.

سوال 3:  دختری می‌باشم که دارای 28 سال سن هستم.

3 سال قبل در رشته کتاب گذاری به فارغ التحصیلی رسیده ام .

مدت زیادی را دنبال کار گشتم ولی بدون فایده بود و انگیزه ای هم برای ادامه دادن تحصیل ندارم.

با گذشت سه سال حس پوچی و بدون هدف دارم.

    انگیزه ای برای ادامه دادن زندگی دارا نمی باشم.
    فشار ذهنی و همینطور افسردگی و ناامیدی مرا آزار می دهد.
    به دنبال راه نجات هستم.
    این فشار روحی و همینطور زندگی یکنواخت خارج بشوم.

 

منبع : سوال از روانشناس


شوهرم بغلم نمی کنه

بغل کردن همسر بسیار مفید است و مطمئنا دلیل آن را می دانید.

اما در این مقاله، ده دلیل علمی دیگری وجود دارد که شما هر روز باید در آن توجه کنید.

تمام مزایای در آغوش گرفتن زن توسط شوهر در ادامه ذکر شده اند.

اگر کسی به شما گفت شوهرم بغلم نمی کنه خوب است که مزایای زیر را برای او بازگو کنید.

کمک به درمان بی خوابی و اضطراب یکی از مهم ترین مزایای بغل کردن همسر می باشد.

عدم خواب می تواند منجر به آسیب های شدید سلامتی شود که منجر به بروز عملکرد غیر طبیعی بدن می شود .

و خطر ابتلا به بیماری های جدی را افزایش می دهد، زیرا حمله قلبی را افزایش می دهد.

مطالعات نشان داده است که خوابیدن در بغل شوهر می تواند برای درمان بیخوابی و اضطراب کمک کند.

 

خوابیدن در بغل شوهر

    فشار لمسی نوعی فشار سطحی است که ما احساس می کنیم .
    هنگامی که کسی را لمس می کنیم، حس ارامش و خوبی از ان دریافت می کنیم.
    پتوی خوب هم برای بدن خوب است و تقلیدی از یک الگو از آغوش گرم است.
    بدن به عنوان یک تماس فیزیکی دریافت و واکنش نشان می دهد .
    و بنابراین مغز ترشح سروتونین را افزایش می دهد که سیستم عصبی را آرام تر می کند.
    هنگامی که سیستم عصبی آرام می شود، بدن می تواند عمیق تر و راحت تر بخوابد.
    یک مطالعه انجام شده در سال های پیش نشان داده است.
    که بغل کردن زن و شوهر موثر و مهم در درمان برای کاهش اضطراب در بیماران است.
    این نتایج توسط یک بررسی در سال 2012 تایید شده است.

 بغل کردن زن و شوهر

که در اغوش کشیدن هم قادر به کاهش استرس و نشانه های قابل ملاحظه ای از اضطراب بوده اند.

کاهش ترس مرگ از دیگر مزایای مهم این مورد است.

به عنوان انسان ما می دانیم که هر فردی یک روز می میرد.

    این واقعیت می تواند برای برخی از افرادی که اعتماد به نفس کمتری دارند ترسناک باشد، فکر می کنند که آنها بی ارزش هستند.
    در یک سری مطالعات، معلوم شد که در آغوش گرفتن و تماس فیزیکی می تواند به شدت ترس از مرگ و مرگ و فوت را کاهش دهد.
    در یک آزمایش، شرکت کنندگان در محوطه دانشگاه راهپیمایی کردند و پرسشنامه را برای پر کردن آن آماده کردند.
    تعدادی از این افراد توسط چند محقق متعهد شده بودند و بقیه هیچ گونه ارتباطی و تعامل جسمی نداشتند.

تماس فیزیکی زن و شوهر

نتایج نشان داد افرادی که دارای اعتماد به نفس کم و تماس فیزیکی بودند.

اضطراب کمتر و ترس کمتر از مرگ در پرسشنامه ها از کسانی که هیچ ارتباطی با هم نداشتند، داشته اند.

این مطالعه نشان داد که تماس فیزیکی و بغل کردن زن و شوهر نقش مهمی در ایجاد حس ارامش .

و اعتماد به نفس در افراد افسرده و کسانی که دائما در حال فکر کردن به مرگ و فوت خود هستند، دارند.

کاهش اشتها و به تعادل رسیدن ان از موارد مهم دیگر است که بغل کردن هم می تواند نقش مهمی در ان داشته باشد.

اغلب وقت، دلیل خوردن غذا گرسنگی نیست، بلکه دلایل احساسی و درونی ما را برای خوردن مجبور می کند.

برنامه ریزی مغز که تغذیه ما را کنترل می کند، با یک برنامه ای روبرو می شود که روابط بین فردی ما را کنترل می کند.

خوردن منجر به انتقال اکسیتوسین به مناطق دوپامین در مغز می شود و به ما حس لذت و آرامش می بخشد.

این هورومون ها از طریق تماس فیزیکی و حمایت از تعامل با دیگران ترشح می شود.
کاهش استرس و اضطراب

ترشح اکسی توسین حس اعتماد و ظرافت را ایجاد می کند و همچنین استرس و اضطراب را کاهش می دهد.

لذا خوردن می تواند لذت بخش و آرامش بخش باشد.

دلیل غذا خوردن یکسان است:

    خوردن عاطفی تقلید احساسات شبیه به تماس با دوستان و خانواده.
    به طوری که بهبود روابط احساسی می تواند بر کاهش وزن شما تاثیر بگذارد.
    با افزایش کیفیت و صمیمیت رابطه، مقدار اکسیتوسین در سیستم شما افزایش می یابد .
    و اشتهای شما متعادل تر می شود.

تقویت روابط یکی دیگر از خواص مهم بغل کردن هم توسط شوهر و زن است.

متخصص روابط بین الملل دکتر پام سپیپ می گوید که آغوش ساده می تواند.

نتایج قابل قبولی برای حفظ شادی و رفاه داشته باشد.

در مورد زوج ها، آغوش می تواند شکاف ایجاد شده توسط ان ها را در حوادث روزمره پر کند.

با در آغوش گرفتن، صمیمیت زوجین حفظ شده و به زوج ها اطمینان می دهند که ارتباط عاطفی بین آنها وجود دارد.
ارتباط عاطفی زوجین

    همپوشانی همچنین روابطی را ایجاد می کند که متمایز از رابطه جنسی است.
    و اجازه می دهد تا زوج ها بدون انرژی بدون هیچ زحمتی نزدیکی و گرمی را احساس کنند.
    هنگامی که زوج ها تماس فیزیکی با یکدیگر برقرار می کنند، آنها محدودیت را ترک می کنند.
    و عشق و پذیرش نسبت به یکدیگر را احساس می کنند.
    لمس کردن و آغوش گرفتن بهترین راه برای حفظ قدرت روابط است.
    افزایش اعتماد به نفس یکی دیگر از مزایای در اغوش کشیدن زن توسط شوهر یا برعکس است.
    بغل کردن افزایش عزت نفس به ویژه در کودکان را در پی دارد.
    حس لامسه مهم ترین حس های نوزاد هستند و یک کودک از طریق تماس والدین خود را می شناسد.
    از زمانی که ما متولد شده ایم، تماس فیزیکی با خانواده ما به ما حس خوب می دهد که ما به ویژه دوستدار آن هستیم.

اهمیت بغل و حس لامسه

مغز یک نوزاد نیاز به تحریک بسیاری برای رشد و تکامل دارد.

تماس فیزیکی یکی از مهم ترین راه ها است که می تواند رشد کودک را تضمین کند.

به همین دلیل بچه هایی که در یتیم خانه ها رشد می کنند معمولا رشد کامل ندارند.

محققان دریافتند که نوزادانی که به مدت ده هفته هر روز حدود بیست دقیقه در معرض اغوش خانواده هستند.

نمرات بالاتری در ارزیابی های رشد و نمو کسب می کنند.

این ارتباط بین تماس فیزیکی و اعتماد به نفس و ارامش در کودک در سیستم عصبی ما به عنوان یک بالغ ریشه دارد.

با در آغوش گرفتن، ما عواطفی را که در دوران کودکی دریافت کردیم به یاد می آوریم .

منبع : بغل کردن همسر


عشقم دیگه منو نمی خواد

    عشقم دیگه منو نمی خواد:”عشقم دیگه منو نمی خواد” .

جمله ای است که از زبان بسیاری از افراد و جوانان با حالتی غمگین شنیده می شود.

برای بسیاری از ما، این سوال است که:

    آیا بهتر است عاشق شدن با طرف دیگر قبل از ازدواج یا پس از ازدواج باشد؟
    برای درک بهتر این موضوع، در اینجا بمانید و مقاله را بخوانید.

عشقم دیگه منو نمی خواد1
عشقم دیگه منو نمی خواد

خانواده های هستند که همسرانشان را برای فرزندانشان انتخاب کرده اند.

و به تنها چیزی که در آنها فکر نمی کرده اند عشق فرزندشان بوده است.

آن ها اعتقاد داشتند که علاقه پس از ازدواج، اما امروز بسیاری از جوانان در عشق نمی افتند.

در مورد ازدواج فکر نمی کنند. راه مناسب برای زندگی بهتر چیست؟

زندگی عاشقانه ای شروع کنید یا زندگی ام را امیدوار باشید که عاشقانه باشد؟

آیا شما مجبور به ازدواج هستید؟ ابتدا تعریف کنید که “عشق” چیست؟

مردم از این واژه به روش های مختلف استفاده می کنند.

مقالات سایت توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان “کانون مشاوران ایران “تهیه و پشتیبانی شده است.
معنای واقعی عشق

    گفته شده است که “عشق” به معنای “خواسته” است، اما در زبان عربی گفته می شود.
    عشق علاقه شدید قلبی به یک شخص است، زیرا آن را مثل یک درخت رشد می دهد.
    و به همین ترتیب فرد رشد می کند. عشق می تواند یک راه ساده، عشق.
    یا نوعی مهربانی و اغراق آمیز را تعریف کند که نشانه ای از بی ثباتی در خلاقیت .
    و اشکال شناخت و تفکر است. بنابراین، اگر ما از اولین معنی صحبت کنیم.
    عشق برای ازدواج ضروری است، و اگر ما از معنای دوم صحبت کنیم.
    عشق برای ازدواج مضر است: مطالعات غربی نشان داده است .
    که زوج های متاهل یکی از تفاوت های اساسی آنها با افراد مجرد.
    عشق کهنه تر و عشق متقابل دو طرف می دانند.

دلیل عاشق شدن

عشق بزرگ لزوما همراه با سعادت و شادی بعد از ازدواج نیست، بلکه با پایداری این رابطه مرتبط است.

البته، بیشتر مردم می توانند عشق بیشتری را تجربه کنند و بیشتر خوشحال هستند.

بنابراین عاشق شدن و داشتن رابطه عاشقانه یک اثر شناخته شده و مشهور در ازدواج است.

    عشق، ضمانت شادی است؟ رابرت استرنبرگ، روانشناس آمریکایی.

در یکی از نظریه معروف خود که مثل مثلث عشق شناخته می شود.

به سه فاکتور عشق  یعنی «صمیمیت»، «کشش جنسی» و «تعهد» می پردازد.

هر ترکیبی از این سه می تواند یک رابطه عاشقانه باشد.

به عنوان یک نوع اول ما ارتباطی پیدا می کنیم که تنها صمیمیت را داشته باشد .

و تعهد و کشش جنسی را ندشته باشد.
تعهد و کشش جنسی

    تلاش های جنسی به تنهایی نوعی از عشق را ایجاد می کند .
    که معادل “شیدایی و شیفتگی” است و تعهد فقط “عشق پوچ” است.
    بنابراین برای ازدواج، که یک رابطه طولانی مدت است.
    ما فقط نیاز به چیزی بیش از یک یا دو جزء در عشق داریم.
    “عشق رمانتیک” از تعهد بی خبر است و ممکن است تعهدی در آن نباشد.
    “عشق مهربان گونه” بخشی از شهوت نیست و بنابراین ممکن است.
    با رضایت زیاد در ازدواج در آینده ارتباط نداشته باشد.
    عشق معجزه آسا صمیمیت را از بین می برد و منجر به نامزدی می شود .
    که در آن تصور می شود که تعهدی بر اساس رابطه جنسی نیاز ندارد.

عشق پرشور قبل از ازدواج

از سوی دیگر، عشق پرشور قبل از ازدواج ممکن است اختلالات روانی را نشان دهد.

    مانند اختلالات خلقی، اختلال سازگاری برقراری رابطه جدید .
    برای جبران زیان یا نارضایتی که ممکن است صمیمیت باشد.

به جای نشان دادن یک رابطه صادقانه و پیش بینی تعهد آینده .

برعکس، در طرف مقابل، اغراق آمیز است.

و اختلالات شخصیتی مانند اختلالات شخصیت مرزی، از جمله رفتارهای ناگهانی.

غیر منتظره، اما موقت و ناپایدار هستند.

    عشق که منعکس کننده “ایده آل سازی” معشوق است.
    که در آن عاشق به معشوق معنایی خدایی می دهد.
    احتمالا به دنبال یک فرآیند مخرب “فرامرزی” است.

 

منبع :عشق


عشقم دیگه منو نمی خواد

    عشقم دیگه منو نمی خواد:”عشقم دیگه منو نمی خواد” .

جمله ای است که از زبان بسیاری از افراد و جوانان با حالتی غمگین شنیده می شود.

برای بسیاری از ما، این سوال است که:

    آیا بهتر است عاشق شدن با طرف دیگر قبل از ازدواج یا پس از ازدواج باشد؟
    برای درک بهتر این موضوع، در اینجا بمانید و مقاله را بخوانید.

عشقم دیگه منو نمی خواد1
عشقم دیگه منو نمی خواد

خانواده های هستند که همسرانشان را برای فرزندانشان انتخاب کرده اند.

و به تنها چیزی که در آنها فکر نمی کرده اند عشق فرزندشان بوده است.

آن ها اعتقاد داشتند که علاقه پس از ازدواج، اما امروز بسیاری از جوانان در عشق نمی افتند.

در مورد ازدواج فکر نمی کنند. راه مناسب برای زندگی بهتر چیست؟

زندگی عاشقانه ای شروع کنید یا زندگی ام را امیدوار باشید که عاشقانه باشد؟

آیا شما مجبور به ازدواج هستید؟ ابتدا تعریف کنید که “عشق” چیست؟

مردم از این واژه به روش های مختلف استفاده می کنند.

مقالات سایت توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان “کانون مشاوران ایران “تهیه و پشتیبانی شده است.
معنای واقعی عشق

    گفته شده است که “عشق” به معنای “خواسته” است، اما در زبان عربی گفته می شود.
    عشق علاقه شدید قلبی به یک شخص است، زیرا آن را مثل یک درخت رشد می دهد.
    و به همین ترتیب فرد رشد می کند. عشق می تواند یک راه ساده، عشق.
    یا نوعی مهربانی و اغراق آمیز را تعریف کند که نشانه ای از بی ثباتی در خلاقیت .
    و اشکال شناخت و تفکر است. بنابراین، اگر ما از اولین معنی صحبت کنیم.
    عشق برای ازدواج ضروری است، و اگر ما از معنای دوم صحبت کنیم.
    عشق برای ازدواج مضر است: مطالعات غربی نشان داده است .
    که زوج های متاهل یکی از تفاوت های اساسی آنها با افراد مجرد.
    عشق کهنه تر و عشق متقابل دو طرف می دانند.

دلیل عاشق شدن

عشق بزرگ لزوما همراه با سعادت و شادی بعد از ازدواج نیست، بلکه با پایداری این رابطه مرتبط است.

البته، بیشتر مردم می توانند عشق بیشتری را تجربه کنند و بیشتر خوشحال هستند.

بنابراین عاشق شدن و داشتن رابطه عاشقانه یک اثر شناخته شده و مشهور در ازدواج است.

    عشق، ضمانت شادی است؟ رابرت استرنبرگ، روانشناس آمریکایی.

در یکی از نظریه معروف خود که مثل مثلث عشق شناخته می شود.

به سه فاکتور عشق  یعنی «صمیمیت»، «کشش جنسی» و «تعهد» می پردازد.

هر ترکیبی از این سه می تواند یک رابطه عاشقانه باشد.

به عنوان یک نوع اول ما ارتباطی پیدا می کنیم که تنها صمیمیت را داشته باشد .

و تعهد و کشش جنسی را ندشته باشد.
تعهد و کشش جنسی

    تلاش های جنسی به تنهایی نوعی از عشق را ایجاد می کند .
    که معادل “شیدایی و شیفتگی” است و تعهد فقط “عشق پوچ” است.
    بنابراین برای ازدواج، که یک رابطه طولانی مدت است.
    ما فقط نیاز به چیزی بیش از یک یا دو جزء در عشق داریم.
    “عشق رمانتیک” از تعهد بی خبر است و ممکن است تعهدی در آن نباشد.
    “عشق مهربان گونه” بخشی از شهوت نیست و بنابراین ممکن است.
    با رضایت زیاد در ازدواج در آینده ارتباط نداشته باشد.
    عشق معجزه آسا صمیمیت را از بین می برد و منجر به نامزدی می شود .
    که در آن تصور می شود که تعهدی بر اساس رابطه جنسی نیاز ندارد.

عشق پرشور قبل از ازدواج

از سوی دیگر، عشق پرشور قبل از ازدواج ممکن است اختلالات روانی را نشان دهد.

    مانند اختلالات خلقی، اختلال سازگاری برقراری رابطه جدید .
    برای جبران زیان یا نارضایتی که ممکن است صمیمیت باشد.

به جای نشان دادن یک رابطه صادقانه و پیش بینی تعهد آینده .

برعکس، در طرف مقابل، اغراق آمیز است.

و اختلالات شخصیتی مانند اختلالات شخصیت مرزی، از جمله رفتارهای ناگهانی.

غیر منتظره، اما موقت و ناپایدار هستند.

    عشق که منعکس کننده “ایده آل سازی” معشوق است.
    که در آن عاشق به معشوق معنایی خدایی می دهد.
    احتمالا به دنبال یک فرآیند مخرب “فرامرزی” است.

 

منبع :عشق